مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • حسین بن علی بن میکال* |
  • حسین سهوی | حُسِیْنِ سَهْوی (تبریزی)، خوش‌نویس قلم نستعلیق و شاعر سدۀ 10-11 ق/ 16-17 م. نام او را بیشتر منابع تاریخی میرحسین و شمار اندکی میرحسن نوشته‌اند (تقی‌الدین، 1194؛ قاضی احمد، 122؛ نیز نک‍ : مدرس، 322؛ علی‌حسن‌خان، 213؛ شاغل، 173). سهوی تخلص او بود.
  • حسین بن سام |
  • حسین بن علی، ابو عبدالله | حُسِیْنِ بْنِ عَلی (مق‍‌ 169 ق/ 785 م)، ابوعبدالله حسین بن علی بن حسن مثلث، معروف به صاحب فخ و قتیل فخ، از نوادگان امام حسن (ع) که در دوران حکومت موسى الهادی عباسی قیام کرد و کشته شد.
  • حسین بن سعید اهوازی | حُسِیْنِ بْنِ سَعیدِ اَهْوازی، ابومحمد، از محدثان و فقیهان اثرگذار امامی در نیمۀ نخست سدۀ 3 ق/ 9 م. حسین از خاندانی ایرانی است که از موالی امام سجاد (ع) بوده‌اند (نک‍ : برقی، 54؛ کشی، 551-552؛ نجاشی، 58)، و خود در منابع از اصحاب امامان رضا، جواد و هادی (ع) محسوب شده است (برقی، همانجا؛ طوسی، رجال، 372، 399، 41...
  • حسین بن ضحاک | حُسِیْنِ بْنِ ضَحَّاک (ح 150-250 ق/ 767-864 م)، ملقب به خَلیع و اَشقَر، یکی از نخستین شاعران عصر عباسی که تغزل به پسران و نیز شعر بادگانی را دست‌مایۀ هنر خویش قرار داد.
  • حسین بن زکرویه | حُسِیْنِ بْنِ زَکْرَوَیْه، ابوالعباس (ح 264-291 ق/ 878-904 م)، از سران قرامطۀ شام. وی به سبب خالی که بر چهره داشت، به صاحب الشامه و صاحب الخال مشهور شد (ثابت، 19؛ ابن‌عدیم، بغیة ... ، 2/ 926؛ نویری، 25/ 249). نام و نسب او را به صورت احمد بن عبدالله بن محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق و جز آن نیز ضبط کرده‌اند (ابن...
  • حسین عونی پاشا | حُسِیْنْ عونی پاشا (1236-1293 ق/ 1820-1876 م)، سرعسکر و صـدر اعظم اصلاح‌طلب دورۀ سلطـان عبدالعزیـز عثمـانی (حک‍ 1278-1293 ق/ 1861-1876 م).
  • حسین بایقرا | حُسِیْنِ بایْقَرا، یکی از مشهورترین سلاطین متأخر تیموری. وی در محرم 842/ ژوئیۀ 1438، در شمال شرقی شهر هرات نزدیک پل تولکی در سرایی مشهور به دولتخانه ولادت یافت (میرخواند، 7/ 5653؛ خواندمیر، 4/ 113). نسب او هم از جانب پدر و هم مادر به تیمور می‌رسید (دولتشاه، 929؛ بابر، I/ 114؛ نیز IA, V(1)/ 646). پدرش غیاث‌الد...
  • حشر* |
  • حسینقلی مافی* |
  • حسینیه* |
  • حشایش* |
  • حشر، سوره | حَشْر، پنجاه و نهمین سورۀ قرآن کریم در جزء 28 که از 24 آیه، 445 کلمه و 530‘1 حرف ترکیب یافته است. نام «حشر» از آیۀ دوم سوره برگرفته شده که به معنای گردآوردن و راندن است (ابن‌فارس، 2/ 66؛ راغب، 118- 119؛ طریحی، 3/ 268). این سوره از دیرباز به همین نام خوانده شده است (مقاتل، 4/ 273؛ ابن ابی حاتم، 10/ 3345)، اما ...
  • حسینیان* |
  • حسین کرد شبستری | حُسِیْنِ کُرْدِ شَبِسْتَری، قصه‌ای بلند در ادبیات عامه و از نوع داستانهای مذهبی ـ حماسی، از نویسنده‌ای ناشناس در اواخر دورۀ صفوی یا احتمالاً اوایل قاجار. مضمون این قصه شرح پهلوانیهای ایرانیان در برابر ازبکان در دورۀ صفوی و سلطنت شاه عباس صفوی است. محتوای داستان براساس اختلافات مذهبی میان ایرانیان و ازبکان شکل...
  • حسینی رضوی | حُسِیْنیِ رَضَوی، ولی بن نعمت‌الله رضوی (د پس از 981 ق/ 1573 م)، محدث و مناقب‌نویس امامی. برخی منابع نام وی را ولی‌الله ضبط کرده‌اند (خوانساری، 8/ 179؛ آقابزرگ، 8/ 135، جم‍ ‌).
  • حشو | حَشْو، حشو یا اعتراض، از اصطلاحات دانش بدیع؛ در لغت به معنای لایی لباس، نیز به معنی زائد و در میان افتاده (صفی‌پوری، 1/ 250؛ تهانوی، 1/ 395) و در عرف اهل ادب آن است که در اثنای سخن، لفظی و یا عبارتی آورند که در معنی بدان نیازی نباشد (سکاکی، 428؛ رشید، 52؛ شمس قیس، 378- 379؛ آملی، 109؛ نیز نک‍ : هدایت، 25؛ قری...
  • حشمت | حِشْمَت، تخلص چند شاعر. اینک دو تن از آنها:
  • حسین قائنی | حُسِیْنِ قائِنی، از داعیان بزرگ اسماعیلی نزاری و فاتح قهستان در اوایل دعوت جدید؛ از او گاه با لقب قاضی نام برده‌اند (رشیدالدین، 107؛ نیز نک‍ : هاجسن، 118). حسین از منطقۀ قهستان، در جنوب شرقی خراسان کنونی، و چنان‌که از نسبتش پیدا ست، از شهر قائن برخاسته بود. از اوایل زندگی و سابقۀ آشنایی حسین قائنی با حسن صباح...
  • حسین معمایی | حُسِیْنِ مُعَمّایی، شاعر ایرانی سدۀ 10 ق/ 16 م. حسین معمایی از اهالی نیشابور بود (نصرآبادی، 500؛ سلیم، 213). رازی وی را مولانا امیرحسین (2/ 268)، و صبا او را با عنوان شفیعی معرفی می‌کند (ص 427)؛ آقابزرگ هم نام وی را با توجه به تخلص شفیعی، در غزلی که او در مدح امیر علیشیر (841-906 ق/ 1437-1500 م) سروده، و در م...
  • حسینی | حُسِیْنی، از پرده‌ها و مقامات موسیقی قدیم جهان اسلام؛ نغمه‌ای در گام و نیز مقامی از مقامات موسیقی در حوزۀ ایرانی ـ عربی ـ ترکی؛ گوشه‌ای در ردیف موسیقی کلاسیک ایرانی.
  • حسین میرکلنگی | حُسِیْنِ میرْکُلَنْگی، خوش‌نویس قلم نستعلیق و کتابدار امیران شیبانی بخارا در سدۀ 10 ق/ 16 م. زادگاه او، به گفتۀ خودش، شهر نسف است (نک‍ : آثار)، اما شهرتش به بخارایی، به سبب اقامت طولانی و نشو و نما در این شهر بوده است (عالی، 46؛ قاطعی، 54).
  • حسینقلی | حُسِیْنْقُلی، یا میرزا حسینقلی، مشهور به جناب میرزا (1266-1333 ق/ 1850- 1915 م)، نوازندۀ تار، ردیف‌دان و موسیقی‌دان سرشناس و بزرگ، هم‌زمان با 4 پادشاه آخر قاجاریه. او کوچک‌ترین پسر آقا ‌علی‌اکبر فراهانی (1236-1287 ق/ 1821-1861 م) تارنوازِ بزرگ دربار ناصری بود و در زمان مرگِ زودهنگامِ پدر تقریبا 11 سال داشت (ف...
  • حصن* |
  • حصکفی | حَصْکَفی، ابوالفضل یحیی بن سلامه، ملقب به معین‌الدین (460-551 یا 553 ق/ 1068- 1156 یا 1158 م)، خطیب و شاعر منسوب به شهرک حِصْن کَیفا، در دیار بکر (سمعانی، 2/ 227؛ ابن‌اثیر، 1/ 369؛ ابن‌خلکان، 6/ 210).
  • حصار* |
  • حصری | حصری
  • حشیشیه | حَشیشیّه، نامی دشنام‌گونه که دیگر مسلمانان بر اسماعیلیان نزاری نهادند و سپس در زبانهای اروپایی به کلمۀ اساسین1 و اشکال مختلف آن مبدل شد.
  • حصری قیروانی | حُصْریِ قَیْرَوانی، ابواسحاق ابراهیم بن علی بن تمیم، ادیب سدۀ 5 ق/ 11 م. نام و نسب او به صورت ابراهیم بن علی بن ابراهیم بن تمیم نیز آمده است (نک‍ : شویعر، 65).
  • حصن العقاب* |
  • حصارفیروزه | حِصارْفیروزه، امروزه حصار، نام شهر و شهرستانی در ایالت هاریانای هند. این شهرستان به مرکزیت شهر حصار بـا مساحت حـدود 000‘ 4 کمـ2 و حـدود 000‘780‘1 تن جمعیت (2013 م/ 1392 ش) در شمال‌غربی هند، در دشت پنجاب ـ هاریانا جای دارد («فرهنگ جهانی»، npn.؛ بریتانیکا).
  • حشویه | حَشْویّه، لقبی طعن‌آمیز برای طیفی از گرایشهای سیاسی ـ اعتقادی در تاریخ اسلام که منسوبان به آن، همواره از سوی مخالفان متهم به جهل و بی‌اعتنایی به روشهای عقلانی بوده‌اند.
  • حضرات خمس | حَضَراتِ خَمْس، اصطلاحی عرفانی در مکتب ابن‌عربی که بیانگر مراتب طولی هستی، شامل 5 مرتبه از تجلیات خداوند است. حضرت در لغت به معنای حضور، جانب، نزدیکی و پیشگاه (هجویری، 248؛ لغت‌نامه ... )، و در عرفان به معنای مظهر، یعنی محل یا جایگاه ظهور یا حضور خداوند، و در معنای خاص‌تر، به معنی هر یک از مراتب نزولی تعینات،...
  • حصین بن نمیر | حُصَیْنِ بْنِ نُمَیْر، ابوعبدالرحمان (مق‍‌ محرم 67/ اوت 686)، سردار مشهور در دورۀ خلافت یزید بن معاویه و مروان بن حَکَم. نسب او از طریق سَکُون، از تیره‌های مهم بنواَشرَس، به قبیلۀ بـزرگ کِنـده می‌رسید (بـرای سلسله‌نسب او، نک‍ : کلبی، 1/ 181؛ ابن‌درید، 368، 371؛ نیز نک‍‌ : ابن‌حزم، 429؛ ابن‌عساکر، 14/ 382).
  • حصن کیفا | حِصْنِ کَیْفا، شهر و قلعه‌ای کهن، که امروزه در جنوب شرقی ترکیه در استان ماردین واقع، و به حسن کیف معروف است.
  • حصن الاکراد | حِصْنُ الْاَکْراد، قلعه‌ای کهن و مشهور از دوران جنگهای صلیبی که تاکنون برپا ست. حصن الاکراد که امروزه قلعة الحصن نامیده می‌شود، در ناحیۀ ناصرۀ منطقۀ تلّ‌کلخ (قبلاً حصن‌الاکمة) در استان حمص سوریه قرار دارد.
  • حضرموت | حَضْرَموت، سرزمینی کهن و پهناور در جنوب شبه‌جزیرۀ عربستان واقع در شرق یمن در کرانه‌های دریای عرب و اقیانوس هند. مورخان در تعیین مرزهای این سرزمین اختلاف نظر دارند ( الموسوعة الیمنیة، 2/ 1121؛ مقحفی، معجم البلدان ... ، 1/ 476- 479؛ عبدالله، 242).
  • حصار، تپه | حِصار، تَپّه، یکی از بزرگ‌ترین محوطه‌های پیش از تاریخی شمال شرقی فلات ایران. تپه‌حصار با مساحت دست‌کم 12 هکتار، در حاشیۀ جنوب‌شرقی شهر دامغان واقع است. بر اساس پژوهشهای انجام‌شده، این محوطه از اواخر هزارۀ 5 تا نیمۀ نخست هزارۀ 2 ق‌م مسکون بوده است.
  • حقوق | حُقوق، مجموعه قوانین و مقررات حاکم بر روابط افراد در جامعه. این مقاله ناظر بر دو بخش حقوق در ایران باستان و حقوق دورۀ اسلامی است.
  • حفص، بنی* |
  • حق الیقین* |
  • حکایة ابی القاسم بغدادی* |
  • حکم* |
  • حکاکی، هنر* |
  • حضور* |
  • حضوری | حُضوری، تخلص دو شاعر پارسی‌گوسی که در سده‌های 10 و 11 ق/ 16 و 17 م، در ایران و عثمانی می‌زیستند:
  • حق الله و حق الناس* |
  • حق و حکم* |
  • حقی* |

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: